اگر تصاویر و ویدئوهای قدیمی مربوط به سالهای ۵۶ ، ۵۷ ، ۵۸ را دقت کرده باشید، تنوع فکری و فرهنگی زیادی خیل شرکت کننده در جنب و جوشهای انقلابی را تشکیل میدهد.
زن و مرد با تنوع مُد ، البسه و تریپ های مختلف از بی حجاب و با حجاب تا بی نماز و با نماز. چه شده بود که این تضادهایی که در نگاه اول فاصله ها را در نگرشهایشان به زندگی، تداعی میکرد یک صدا حول نقطه ای دایره زدند؟
چه عاملی موجب تضاد آنها قبل از انقلاب در سیرت و صورت شده بود و بعد از انقلاب آنها را در صورت و سیرت به هم نزدیک نمود؟
سالها میگذرد و دوران به اصطلاح اصلاحات بر این سرزمین چنبره میزند، و در این دوران مردم و به خصوص جوانانُ بیشترین دین گریزی را از خود نشان میدهند و از شرایط میشود فهمید که اعتمادشان به مذهب و معنویات را از دست داده اند. چرا؟
در این بازه زمانی اتفاقی دیگر نیز در حال نمود است، فاصله گیری قشر در حال انفصال یا منفصل شده از معنویات با قشر مذهبیون یا به اصطلاح حزب اللهی ها که قالبا از نسل قبلی انقلاب میباشند.
اصلاحات سپری میشود و در دوران جدید، دولت بعدی سکان هدایت کشور را به عهده میگیرد. بعد از گذشت چند سال به طور محسوسی شاهد افزایش گرایش جوانان به معنویات و دین، رخ مینمایاند و علاوه بر آن میتوان شاهد فروریختن فاصله بین اقشار مختلف فکری و فرهنگی مردم شد.
سوال اینجاست که چه مضربی مسبب این فراز و فرود است؟ چه عاملی موجب کنار هم قرار گرفتن انواع فرهنگها و اعتقادات در صحنه انتخابات ۸۸ گردید؟ و افزایش اعتماد به معنویات را به ارمغان آورد؟
یک مشت دروغ گو که لیدرهای جمعی از مردم شده بودند ، هر آشی برای اهل سفره می پختند، جماعت با به به و چه چه میل میکردند این دست پخت شیطانی را! یکی از دروغ ها این بود که رای های خاموش همگی به حلقوم این کذابان ریخته است! درحالی که یکی از پدیده های این انتخابات روشن نمودنِ چراغ خاموش دو تا چهار میلیون رای خاموش به نفع نامزد پیروز بود.
چه میشود که عده ای که جز در ۱۲ فروردین و رای به جمهوری اسلامی در انتخابات دیگری شرکت نکردند اینگونه بر یک نقطه گرد میآیند و در انتخابات 88 به نامزد پیروز رای میدهند؟
وقتی خیل مردم از سران و حاکمان خود، تلاش، دلسوزی و مداومت در پیگیری مسائل و مشکلات جامعه را میبینند و صداقت این دلسوزی برایشان روشن گردد و از آن طرف این صداقت و تلاش را در چهارچوب مسئولین معتقدِ واقعی به مبانی دینی و گفتمان معنوی و دغدغه مند به پیام انبیاء میبایند خود به خود، اعتماد ملت و امت به کارائی این چهارچوبها افزایش میابد و باورهای کمرنگ شده رنگی تازه میابند. این درست در مقابل حالت معکوس آن است که مردم با مشاهده عدم کارائی دین و معنویات در دولتمردان مدعی شریعت و حتی رئسای ملبس به لباس دین ، از باورشان به این ارزشها کم میکنند و در پی جایگذین هایی برای بهبود وضعیت جامعه خود میروند.
این یک قانون و کنش و واکنش طبیعی و ریاضی بر مبنای اصل کفو بودن پدیده ها می باشد.
شاه کلید را مولا با جمله طلائی "الناس علی دین ملوکهم" ارزانی بشریت نموده است.
نظرات