عکاسی آماتور (تصادفی)

جرقه نوشت

  • 24 شهريور 1391 - 11:25

    جامعه ایرانی به سمت زندگی های تهی از "خود" و پر از "من" حرکت میکند.

  • 13 شهريور 1391 - 22:26

    چه ماهی صد هزار تومان درامدم باشد چه صد میلیون، نباید در انتخاب طرف مقابل برای ازدواج تاثیر داشته باشد.
    ثوابت شخصیتی باید عامل انتخاب باشند. نه متغییرها.
    کسی که بر اساس متغییرها انتخابت میکند با تغییر آنها از انتخابش پشیمان میشود.
    بنابراین دروغگوها کور خوانده اند. اگر اینطور انتخابم کرد آن‌موقع است که همه زندگیم را به پایش میریزم و نوکریش خواهم کرد.

  • 6 تير 1391 - 6:55

    6 نفر را جمع میکنند دور یک میز، 2 ساعت از وقت رسانه ملی را میگیرند که در مورد 90 دقیقه جفتک زدن عده ای دیگر مذخرف بگویند. درحالی که از تعداد افرادی که شب گرسنه در این کشور خوابیده اند بی خبرند. برید به جهنم.

  • 2 تير 1391 - 8:10

    به هر سو مینگرم فاحشگان تنشان را نسیه به نگاهم میفروشند.

  • 31 خرداد 1391 - 17:29

    تمام چراغ‌های اتوبان چمران یک ذره از شمع وجود آن اَبَر مرد نمی‌شوند.

  • 22 خرداد 1391 - 11:34

    فمنیست ها با طبیعت هم دعوا دارند.
    مَثل آنها مَثل کسانیست که میخواهند گاو و بلبل هردو هم پرواز کنند هم زمین را شخم بزنند!

  • 6 خرداد 1391 - 9:44

    همسفری خواهم که معنای "بودن" را از من طلب کند ، نه دلفریبی‌های بچه گانه این سرای گذرا و اسباب بازی های رنگارنگ این معبر ِ تنگ را !

    گمشده ای گرانبهاتر در میان است و فقط یکبار فرصت متولد شدن.

  • 18 ارديبهشت 1391 - 7:47

    سایت اصلی حزب پیروز انتخابات فرانسه نیز با دروپال طراحی شده است.

    http://www.parti-socialiste.fr

  • 11 فروردين 1391 - 6:55

    اکنون در دنیای شما جز با شوق خدمت به مادر زنده نیستم و از میان همه دلبستگی‌ها و جلوه‌های رنگینش دلخوشی‌ای جز مادر ندارم.
    جانم فدای دم و بازدمت

  • 9 فروردين 1391 - 16:55

    3 روز کویر روستای مصر،
    3 روز کویر ورامین،
    و الباقی
    خرم آباد، دوکوهه، شوش دانیال، دزفول، شوشتر، دهلاویه، فکه، خرمشهر، شلمچه، آبادان، اروند، طلائیه، جزیره مجنون، هویزه.
    و حال که به تهران برگشتم
    حس پدرم آدم را دارم، آنگاه که از بهشت به زمین هبوط کرد!

  • 1 فروردين 1391 - 7:55

    سال جدیدتان به زیبائی حوریان و پر از صلح و آرامش و یار و بوس و کنار و چنار :)

     
  • 4 اسفند 1390 - 12:31

    چه دعا گویم که تو خود جاری کننده کلماتی بر زبانم.

  • 12 بهمن 1390 - 18:35

    کاش این جمله که «نحوه سوار شدن مسافرین در ایستگاههای اول خطوط مترو برای تصاحب صندلیها، گویاترین و بی رودرواسی‌ترین نمونه‌ی آماری از فرهنگ متن اجتماع تهران است» واقعیت نداشت :(

  • 10 بهمن 1390 - 23:03

    از چه رو بیمناکی در حالی که امیرالمومنین ع فرموده‌اند:

    « فَلَیْسَ مِنْ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ إِلَّا وَ مَعَهَا مَلَكٌ حَتَّى یَضَعَهَا مَوْضِعَهَا»؛
    هر قطره ای از باران که به زمین نازل می شود فرشته ای همراه آن است تا آن را در مکانی که مقدر شده قرار دهد.

  • 8 بهمن 1390 - 23:02

    تصور مالکیت ما بر اموال توهمی بیش نیست.
    از همین جهت خیال اینکه خودمان به کسی چیزی بخشیدیم یا کمک کردیم از بیخ اشتباه است، زیرا جز این نیست که مالک عالم بر ما منت نهاده و در اراده‌اش، بخشش از اموالی که موقتن در اختیارمان قرار گرفته است از دست ناتوانمان به دیگران را رقم زده است.

    و اگر چنین شد این خود نعمتی است و شُکر بایسته‌ی آن!

  • 6 بهمن 1390 - 23:01

    خدای من!
    هرچه هست از آن توست؛
    پس چگونه است که گاهی جرائت تخیّل مالکیتم را در سر میپرورانم!!!

  • 30 دى 1390 - 23:00

    غنای ما به داشته‌ها نیست؛ به نخواسته‌هاست.
    و فقر ما به نداشته‌ها نیست؛ به خواسته‌هاست.

    و این درس آموخته‌ی اربعین حسینی امسال در راه نجف تا کربلا بود.

  • 15 دى 1390 - 22:48

    با پای پیاده عازم صحرای جانفشانی ِ یک شمع و 72 پروانه‌ی وی هستم تا در اربعین تربتش را سجده گاه ِ عرض ارادت و حقارت و ندبه و توبه و شکر و استغفار به درگاه کریم نمایم و کیست جز مولا حسین.ع که واسطه‌ی پذیرش این بی‌آبرو گردد؟!
    از همه دوستان تمنا میکنم، هر ملالی از این بنده دیده‌اند را به پای جائز الخطا بودن انسان بنهید و همه را درهم ببخشایید و حلال کنید.
    به حضرت ِ لاینام میسپارمتان.

    پنجشنبه
    15 دی سنه 1390 ه.ش
    11 صفر سنه 1433 ه.ق
    5 ژانویه سنه 2012 میلادی

  • 11 دى 1390 - 22:22

    بعضیا هم ذاتاً نمک‌نشناسند؛ انگشت پر از عسل را یک عمر در دهانشان بگذاری و بمکند آخر گاز میگیرند!
    به قول شاعر:
    سگی را لقمه ای هرگز فراموش نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
    وگر عمری نوازی سفله‌ای را بکمتر تندی آید با تو در جنگ

  • 9 دى 1390 - 22:20
    SMS

    اس ام اس وارده: عزیزانی که هواپیمای بدون سرنشنین رو سالم نشوندن زمین، بی زحمت این هواپیماهای باسرنشین رو هم سالم بنشونن؛ ممنون :دی

  • 8 دى 1390 - 22:43

    تماشای بزم ستارگان را در آسمان زیبای شب از دست مدهید. حیف است به جان خودم. رقص راه شیری نیز خود حکایتیست...

  • 6 دى 1390 - 22:21
    SMS

    اس ام اس وارده: عزیزانی که هواپیمای بدون سرنشنین رو سالم نشوندن زمین، بی زحمت این هواپیماهای باسرنشین رو هم سالم بنشونن؛ ممنون :دی

  • 4 دى 1390 - 21:37

    بی شک انتهای سال 2012 هیچ شباهتی با ابتدای سال 2012 نخواهد داشت.

  • 2 دى 1390 - 20:08
    «هر چه» و «هرکس» و «هر پدیده» ای در این دنیا و در زندگی ما هست برای «آزمودن» ِ تو موجود شده؛
    و در نهایت هیچ فلسفه‌ای بالاتر از این برای روابط بین تو با دیگران و دیگر چیزها قابل تعریف نیست. این قضیه برای تک تک نوع بشر صادق است. و در نهایت همه مخلوقات وسیله‌ای هستند برای رسیدن دیگر مخلوقات به کمال و لاغیر.
    یعنی همه دیگران وسیله برای ما هستند و هم خود وسیله ایم برای دیگران.
    پس این ماییم که جایگاه هر کس و هر شیء را در زندگیمان خارج از واقعیت فوق و در توهماتمان ترسیم میکنیم.
    این «هرچه» و «هرکس» را بجز هدف قائی که پروردگار است شمارش میکنیم:
    - همه پیامبران
    - همه اوصیاء پیامبران
    - پدر و مادر
    - مال و سرمایه
    - ازواج و اولاد و نسل
    - علم
    - آسمانها و زمینها
    - سنگ و چوب و خشت اطرافمان
    - ...
  • 29 آذر 1390 - 22:27

    اصالتِ یلدا در گعده و دور هم نیشنی و بهره از شب طولانیست. نه در شادی یا حزن. حال که محرم هست میتواند گعده ای باشد با ذکر حسین.ع.

  • 26 آذر 1390 - 21:39

    نجوم علمی‌ست که بردباری و فروتنی حاصل آن است.

  • 13 آذر 1390 - 21:31

    نکته مهم این است که: عاشورای 61 زمینه ظهور مهدی.عج در عاشورایی دیگر میان سیل دلهای شور گرفته‌ی شیعیان از ماتم حسینی و از کینه به قاتلان حسین.ع را فراهم کرد؛ شوری که دیده‌ایم چگونه قدرت فتح دارد...

  • 5 آذر 1390 - 21:35

    همه سرزمینها ملک و دارائی ِ خداست و هیج سرزمینی متعلق به دیگری نیست.
    همه مرزهای سیاسی بایست برچیده شوند و نوع انسان به تمام کره خاکی به عنوان میهن و به تمام انسانها به عنوان هم میهن غیرت و عشق بورزد و از همه آنان دفاع کند.

  • 7 آبان 1390 - 23:37

    در قبر می‌گذارندت و حشرات درون زمین پوستت را می شکافند و خشت و خاک گور بدن‌ت را می پوشانند.
    تندبادهای سخت آثارت را نابود می کنند، و گذشت شب و روز، نشانه هایت را از میان بر می دارد.
    بدن ها، پس از آن همه طراوت متلاشی می گردند، و استخوان ها بعد از آن همه غرور پوسیده می شوند...
    از کلام امیرالمومنین علی علیه السلام

  • 14 شهريور 1390 - 19:18

    قرآن کریم انسانها را در آخرت به سه دسته تقسیم میکند: مقربین، اصحاب یمین، اصحاب جحیم.

    لاکن برای دسته اول و دوم نعماتی مشابه برمیشمرد، تفاوت بین این دو در دوجهان جای بسی تامل دارد.

    در همین افکار غرق بودیم که ندا آمد: کلاه خودتو بگیر جزو گروه سوم نشی بدبخت، تورو چه به فضولی در گروه اول و دوم!

    » تاملات بین الصلاتین در سوره مبارکه واقعه

  • 13 مرداد 1390 - 11:24

    مخاطب سایبری رو به تنبلی میرود. بخصوص با شبکه های اجتماعی مینیمال‌خوان پَروَر! و به مرور از حوصله خواندن مطالب عمقی و بلندتر کم میشود. و حتی وبلاگنویسی که آن هم مجازیست، به آفسایت شوت میشود. در نتیجه پس از مدتی جمعیتی که فقط به مطالعه سایبری آن هم از نوع مینیمال تکیه دارند، به اقیانوسی با عمق یک سانتیمتر شباهت پیدا میکنند.

  • 23 خرداد 1390 - 16:24

    شیخ ما رو به مریدان گفت :

    مهربانی و محبت در قاموس انسان خودخواه جایی ندارد.

    و ما بر این گفته حاشیه میزنیم که :

    که اگر هم مهری ازو دیدی بدان که کوتاه و مصلحتیست و به سرعت رنگ عوض میکند.

  • 29 ارديبهشت 1390 - 16:21

    میزان طول و عمقِ جیب افراد است :|

  • 8 ارديبهشت 1390 - 17:20

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ؟

    أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بالْبرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ ؟

  • 31 فروردين 1390 - 19:28

    زندگی قصه‌ی حرکت در جاده ای پر از کوه و دشت و کویر و دریا و صخره و.. است؛

    در پرده های مختلف آن زیاد به تماشا منشین، توشه گیر و گذر کن

  • 30 فروردين 1390 - 15:57

    فاحشه قضائی یعنی قضاوتی که هرکسی بتواند در آن اعمال نفوذ کند :|

  • 29 فروردين 1390 - 14:55

    گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم
    مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم

    آقاجان، فرزند زهرا،
    خودت شاهدی چه میکنند با منتظرانِ از جان و مال گذشته‌ات
    ...

  • 17 فروردين 1390 - 15:50

    میگفت برای مرد غرورش از همه دنیا مهم تر و برای زن احساسش، در نتیجه هیچ کدام را نباید شکست

    گفتم مردی میشناسم احساسش با غرور ِ زنی شکست

    و این معادله‌ی دو مجهولی سکوت را تا انتها مهمان مجلس کرد

    .

  • 24 اسفند 1389 - 13:49

    پیام یک عزیز از بحرین :

    « دم دمای مغرب یه دفعه خانوما شروع به هلهله و تکبیر گفتن کردن. روی موبایل ها خبر اومده بود که قوای ایران وارد بحرین شدند ... ای کاش این خبر صحیح بود ای کاش... بچه ها خیلی دعا کنید خیلی »

    حادثه ای در راه است ...

  • 19 اسفند 1389 - 13:47

    دیشب در تاملات زیرپتویانه برای هزارمین بار به این نتیجه رسیدم که:

    انتهای هر علمی باید آگاه شدن به هیچ و پوچ بودنِ ادعاهای آدمی در مقابل عظمت جهان و خالق اون باشد. بنابر این علمی که به تواضع و افتادگی در مقابل خدا و خصوصاً بندگان خدا منجر نشه از عطسه بُز بی ارزشتر خواهد بود، چه دکتر چه آیت الله.

    این نکته یکی از اصول بنیادین در شناخت آدمهاست.

  • 15 بهمن 1388 - 11:30

    محبت به کمال نرسد جز میان دو تن که یکی دیگری را صدا کند:
     ای من!

    محبت به کمال نرسد جز میان دو تن که یکی دیگری را صدا کند:
     ای من!
    همچو منصور که بانگ بر زد:
     انا الحق!

    گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
    جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد

  • 9 آذر 1388 - 10:11

    از وقتی یادمه میگفتن ملت ما صاحب تمدن ۲۵۰۰ ساله هست ! قربونش برم !

    اما این چه تمدنیه که بعد این همه سال، هنوز فرهنگ تشکیل یه صف نونوایی از توش درنیومده؟ (صف نونوایی نمونه ای از خروار)

    با بوق و کرنا کردن تمدن ۲۵۰۰ ساله کی رو میخایم گول بزنیم؟ کی رو میخایم راضی کنیم؟ خودمون رو؟

     با ادعا، غرور کاذب، خودبرتر بینی، شعار و غیره ؛ فرهنگمون مترقی میشه یا ساخته میشه یا غنی میشه؟! کدومش؟!

    «سكر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سكر الخمور!؛ مستى غفلت و غرور از مستى شراب طولانى‏تر است. مولا علی(ع)»

  • 1 تير 1388 - 19:16

    ابو حنیفه روزی از کویی میگذشت ، کودکی را دید در گِل بمانده؛

    گفت: ای کودک! هوش دار تا نیفتی.

    کودک گفت: افتادن من بس سهل است، اگر بیفتم تنها باشم،

    تو هوش بدار که نلغزی که اگر پای تو بلغزد، همه مسلمانان از پس تو در آیند و بلغزند!

  • 26 ارديبهشت 1387 - 15:06

    اگر نداری طلب کن و اگر داری طرب کن
    اگر آیی در باز است و اگر نیایی خدا بی نیاز است

    خواجه عبدالله

  • 23 اسفند 1386 - 11:44

    دلیل الحبّ ایثار المَحبُوب عَلی من سَواه

    گواه عشق ، گزینش محبوب است بر ماسوای او

     

  • 16 مهر 1385 - 13:52

    شمع مظهر در اميختگي جسم وروح است
    ميداني كار شمع چيست؟
    سوختن وافروختن
    گريستن و گداختن و دم بر نياوردن
    ايستادن وذوب شدن در زير باران اشك و با شعله سوزان اتشي كه از عمق وجودش بر ميايد
    روشني بخشيدن و راه نشان دادن
    شمع بر گونه انسان است
    انساني كه ميفهمد ميسوزد
    روشنايي ميبخشد
    و دم بر نمي آورد
    آيا تا به حال به سوختن شمع نگريسته ای...
    روحتان به پرواز در مي آيد وبا شعله شمع عجين ميشود و رنگ خدايي ميگيرد ...

  • 12 اسفند 1384 - 7:55

    چه بسا انسانهاي بي شماري كه ماننده شمع در حال سوختن هستند ...
    حتي از شمع سوزناكتر و گداخته تر و خالصانه تر ...
    شعله شمع در قياس عظمت سوختن متواضعانه و بي ادعايشان شرمگين است...
    سوختن نه از بهر خود که برای دیگران ،
    گفتن نه از درد و رنج خود كه بيان درد و رنج ديگران ،
    روشنايي بخشيدن نه به راه خود كه براي روشنايي راه ديگران...

    "تقديم به انسانهاي عاشق و شمع گونه"

کدام اقتصاد؟

14 تير 1392 - 1:07 2013-7-5 01:07:24
میخاهم مختصر و کوتاه به برداشت خود از اقتصاد توحیدی، و یا نسخه ای که قرآن کریم برای اقتصاد جامعه ارائه کرده است و تفاوتهای آن با اقتصاد غیرتوحیدی بپردارم.اقتصادی که معروف به اقتصاد اسلامی است. اما نه این اقتصادی که اکنون به عنوان اقتصاد اسلامی باب شده، که این دومی ملغمه ای متعفن از همه موارد فوق است.اقتصاد اسلامی اصیل همان اقتصاد توحیدی بر مبنای سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسان هاست. که هم تامین کننده دنیا و رفاه همه جامعه به طور یکپارچه است و هم هم‌راستا با کمال غایی انسان. چند محور ثابت و محکم در اقتصاد پویا و عام المنفعه قرآنی وجود دارد که پرواضح علمی و عقلانی هستند و ثواب و عقابی هم که برای آنها در نظر گرفته شده به سبب همین تاثیرات دنیوی آنهاست. یعنی این چند اصل:* تحسین درامد مبتنی بر کار و تلاش و اشتغال زایی.* تقبیح درامد هایی که با کار و تلاش نیستند و با انواع ربا از جمله دلالی حاصل میشوند.* تقبیح انباشت ثروت و وعده عذاب های سخت برای آن. حتی انباشت ثروت حلال.* تحسین و تشویق به پخش ثروت از طریق قرض الحسنه و ذکات در جامعه
میخاهم مختصر و کوتاه به برداشت خود از اقتصاد توحیدی، و یا نسخه ای که قرآن کریم برای اقتصاد جامعه ارائه کرده است و تفاوتهای آن با اقتصاد غیرتوحیدی بپردارم.
اقتصادی که معروف به اقتصاد اسلامی است. اما نه این اقتصادی که اکنون به عنوان اقتصاد اسلامی باب شده، که این دومی ملغمه ای متعفن از همه موارد فوق است.
اقتصاد اسلامی اصیل همان اقتصاد توحیدی بر مبنای سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسان هاست. که هم تامین کننده دنیا و رفاه همه جامعه به طور یکپارچه است و هم هم‌راستا با کمال غایی انسان.
 
چند محور ثابت و محکم در اقتصاد پویا و عام المنفعه قرآنی وجود دارد که پرواضح علمی و عقلانی هستند و ثواب و عقابی هم که برای آنها در نظر گرفته شده به سبب همین تاثیرات دنیوی آنهاست. یعنی این چند اصل:

* تحسین درامد مبتنی بر کار و تلاش و اشتغال زایی.

* تقبیح درامد هایی که با کار و تلاش نیستند و با انواع ربا از جمله دلالی حاصل میشوند.

* تقبیح انباشت ثروت و وعده عذاب های سخت برای آن. حتی انباشت ثروت حلال.

* تحسین و تشویق به پخش ثروت از طریق قرض الحسنه و ذکات در جامعه

در طول تاریخ مکاتب اقتصادی مختلفی بر جوامع سیطره داشته اند و دارند. تنوعشان نیز زیاد است.
از مکاتب کلانی مثل کمونیسم و لیبرالیسم تا مکاتب خردی مثل کینز، سوسیالیسم، فیزیوکراسی، مرکانتیسم، مارژینالیسم و ... که هرکدامشان با شعارهای پر زرق و برق و وعده های مختلفی آمده اند و سرانجام رفته‌اند.
سرمنشاء هرکدام از این مکاتب به یک یا چند تئوریسین میرسد که بر مبنای فهم و برداشت درونی خود از اقتصاد نظریه پردازی کرده اند. این نظریه ها به طور معمول چون فرد از بدو تولد به صورت آزمایشگاهی نزیسته است تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل گرفته اند. مثل شخصیت و نحوه تربیت و محیط رشد وی از کودکی، تفکرات و حب و بغض های وی، حوادث و عوامل بیرونی در حیطه جامعه و رژیمی که در آن میزیسته است و ... . و برخی از این مکاتب نیز از دل منافع برخی ملت ها و کشورها و احزاب و گروه ها بیرون آمده اند که آنها نیز تحت تاثیر عوامل فوق هستند. 
اغلب این مکاتب نیز شعار عدالت را سر داده اند.
نکته اینجاست که همه آنها حتی اگر در حوزه کوچکی موفقیتهای کسب کرده باشند، سرانجام شکست خورده و نتوانسته اند ادعاهای خود را عملی کنند. برخی از آنها نیز اصولا ادعاهایی غیر انسانی و غیر عادلانه داشته اند که خود به خود توسط جوامع دفع شده اند.
 
حال میخاهم مختصر و کوتاه به برداشت خود از اقتصاد توحیدی، و یا نسخه ای که قرآن کریم برای اقتصاد جامعه ارائه کرده است و تفاوتهای آن با اقتصاد غیرتوحیدی بپردارم.
اقتصادی که معروف به اقتصاد اسلامی است. اما نه این اقتصادی که اکنون به عنوان اقتصاد اسلامی باب شده، که این دومی ملغمه ای متعفن از همه موارد فوق است.
اقتصاد اسلامی اصیل همان اقتصاد توحیدی بر مبنای سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسان هاست. که هم تامین کننده دنیا و رفاه همه جامعه به طور یکپارچه است و هم هم‌راستا با کمال غایی انسان.
ابتدا سوال من این است: آیا قبول دارید که نسخه قرآن کریم از تاثیرات بیرونی و شخصی ای که در سایر مکاتب بر تئوریسین آن مکتب اقتصادی و نظریاتش تاثیر میگذاشته است، مبراست؟ به نظر من طبیعتن همینطور است زیرا که من اگر مسلمان باشم به حقانیت نزول قرآن از سوی تئوریسین اصلی جهان و خالق آن ایمان دارم. و هموست که میتواند مبرا از هر حب و بغض و تاثیر و بر مبنای شناختی که ناشی از خالق و سازنده بودن است، بهترین برنامه و مکتب و تئوری را ارئه دهد. مگر آنکه به خدایی بودن قرآن کریم ایمان نداشته باشم، یعنی مسلمان نباشم.
 
چند محور ثابت و محکم در اقتصاد پویا و عام المنفعه قرآنی وجود دارد که پرواضح علمی و عقلانی هستند و ثواب و عقابی هم که برای آنها در نظر گرفته شده به سبب همین تاثیرات دنیوی آنهاست. یعنی این چند اصل:
    * تحسین درامد مبتنی بر کار و تلاش و اشتغال زایی.
    * تقبیح درامد هایی که با کار و تلاش نیستند و با انواع ربا از جمله دلالی حاصل میشوند.
    * تقبیح انباشت ثروت و وعده عذاب های سخت برای آن. حتی انباشت ثروت حلال.
    * تحسین و تشویق به پخش ثروت از طریق قرض الحسنه و ذکات در جامعه.
 
اکنون چند نکته:
 
* کار و فعالیت مبنای سلامت جامعه است و سرمایه هایی که با کمترین تلاش حاصل میشوند اندک اندک اقتصاد جامعه را از درون همچون زالو میمکند و نابود میکنند.
 
* از نظر قرآن اساس اقتصاد سالم در بنیانگذاری معیشت بر مبنای کار و تلاش و فعالیت است. خواه این تلاش کشاورزی و تولید باشد. خواه خدمات. یعنی اقتصاد سالم و عام المنفعه صد در صد با درامد مبتنی بر دلالی و بدون فعالیت سازنده ای که بدنه جامعه را درگیر اشتغال نمیکند متضاد و ضد است.
 
* درامد های مبتنی بر دلالی که نمونه برجسته آن رباخواری میباشند شاهراه انتقال سرمایه از جیب طبقات پایین اقتصادی به طبقات بالای اقتصادی است. در این وضعیت بیمارگونه، انتقال سرمایه آنقدر ادامه خواهد یاقت تا اختلاف طبقاتی به نهایت رسیده و سرانجام، طبقات پایین همیشه در حال خدمات دهی برای رفاه طبقات دیگر بدل می‌شوند. تاثیر این گونه های مختلف ربا تا به حدی زیان آور هست که به اعلان جنگ با خدا تعبیر شده اند.
 
* قعالیت هایی که با کمترین واسطه از تولیدکننده تا مصرف کننده، در حال پخش محصولات و یا انتقال محصولات هستند دلالی محسوب نمیگردند، بلکه در جرگه فعالیت های خدماتی دسته بندی میشوند.
 
* کار و فعالیت تولیدی و خدماتی جلوی انباشت ثروت را میگیرد و سرمایه ها را به خود جذب میکنند. در واقع قرآن از سویی انباشت ثروت را به شدت منکوب و زشت میدارد و از سویی دیگر تشویق به گردش سرمایه ها در جامعه میکند.
 
* در قرآن تشویق به گردش سرمایه ها به چند روش توجه شده است. تشویق به تولیدتشویق به خرید و فروش (خرید و فروش به مثابه خدمات که منطق مشخصی در محاسبه نرخ خدمات و درصد سود بر آن حاکم است تا خود بدل به مافیای قیمتگذاری در بین راه تولیدکننده تا مصرف کننده نشود). تشویق به قرض دادن (قرض الحسنه). تشویق به پرداخت ذکات و دغدغه دیگران را داشتن.
 
* قرض الحسنه از ابزارهای بنیادین مدیریت اقتصاد در اقتصاد قرآنی میباشد. تا حدی که برای آن مشوقهای بسیار جدی در همین دنیا و در سرای باقی در نظر گرفته شده است. قرض الحسنه از سویی جلوی انباشت و رکود ثروت را میگیرد و از سویی برای تولید و اشتغال بستر سازی میکند.
 
* زکات. که لکه های فقر در جامعه را که حتی با قرض الحسنه قادر به سرپا شدن نیستند کمک، محو و بدل به توانایی میکند. البته ذکات کارائی و اثرات دیگری نیز دارد.
 
* دلالی یعنی صرفا سوء استفاده از مقادیری اطلاعات بیشتر نسبت به دیگران در دسترسی به آدرس و مکان محصولاتی که دیگران تولید کرده اند و تعیین قیمتهای کیلویی! به مناسبت این اندکی دسترسی خاص، به غیر از سود منطقی و هزینه های انتقال و غیره. دلالی با تجارت و پخش که فعالیت های خدماتی هستند متفاوت است.
 
* این اصول همگی مستقیم و غیر مستقیم، کاسب اسلامی را لحظه به لحظه به وابسته نشدن به دنیا و پایدار نبودن آن متذکر میشود. و هم از کسب و کار در راه تذکیه نفس و کمال و کشف حقیقت فرصت میسازد.
 
* اشاره میشود به اینکه همه اموال در قرآن متعلق به خداوند است و به طور موقت در اختیار انسان هایی که چند صباحی به این دیار می آیند قرارمیگیرد. همانطور که بعد از رفتن من و شما نیز این مال از ما به دیگران منتقل میشود و موقتن در اختیار وی قرار میگیرد.
 
نکته: اینطور نیست که قرآن کاملا مشخص و مدون برنامه اقتصادی ارائه کرده باشد. بلکه خطوط کلی و سیاست های کلان مالی و اقتصادی را مطرح کرده است. بالغ بر 100 آیه قرآن به مسائل اقتصادی و معیشتی اشاره دارند، لاکن اینجا فقط چند آیه که زیربنای اقتصاد توحیدی هستند اشاره میشود.
 
«أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَواْ»
خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام. بقره / 275
 
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ»
ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. نساء / 29
 
«أَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کلِتُمْ وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ  ذَالِکَ خَیرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا»
و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. اسراء / 35
 
«وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَ ْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»
هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.  انفال / 41
 
«خُذْ مِنْ أَمْوَالهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهِا»
از اموال آن ها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آن ها را پاک سازی و پرورش دهی. توبه / 103
 
«وَ ءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی ءَاتَئکُمْ»[21] نور / 33 و در آیه ای دیگر: «وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ»
که آیات مذکور توجه به تلاش و جهاد اقتصادی  و رشد اقتصادی دارد. حدید / 7
 
«ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ ْ وَ أَنفَقُواْ لهَُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ»
به خدا و پیامبر او ایمان آورید و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشین [دیگران] کرده انفاق کنید، پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت. حدید / 7
 
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ... أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فیِ کلُ ِّ سُنبُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ» بقره / 261
 
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فیِ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ  إِنَّهُ کاَنَ بِکُمْ رَحِیمًا»
پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است. اسراء / 66
 
«فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکمُ ْ تُفْلِحُونَ»
و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید. جمعه / 10
 
«أَ رَءَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ، فَذَالِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ، وَ لَا یحَضُّ عَلیَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ»
آیا دیدی آن که دین را باور نداشت، پس او همان است که یتیم را به حال خود رها نمود و برای اطعام بیچارگان تشویق و ترغیب ننمود؟. الماعون / 3-1
 
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً»
ای کسانی که ایمان آورده اید، ربا را چند برابر نخورید. آل عمران / 130
 
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ ِ  ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ...»
مفاد آیه این است که رباخوار، در امر معیشت خود مانند مردمی قیام دارد که تحت تأثیر وساوس شیطانی است و لایشعر گردیده است. جامعه ای که رباخواری در آن رواج دارد، و امری شایع و مقبول همگان شده است، از یک حالت بی ثباتی، شکننده برخوردار می شود که می تواند جامعه را به سمت نابودی و ناهنجاری های فراوان سوق دهد. اشاره دیگر گزاره های اثباتی در بحث ربا، این حالت عدم تعادل را شفاف تر می سازد، از قبیل این که، ربا موجب کم شدن خیرخواهی اجتماعی، کمرنگ شدن انگیزه های نوعدوستی، تقویت سودپرستی در دل های مردم، ایجاد بی رغبتی به فعالیت های اقتصادی سودمند می شود. بقره / 275
 
«وَ الَّذِینَ یَکْنزِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهَا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» توبه / 34
 
 «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُور»
بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است، چون مثل بارانی است که کشاورزان را رستنی آن [باران] به شگفتی اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینی آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابی سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست. حدید / 20
 
«مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلیَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللهِ َِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کیَ ْ لَا یَکُونَ دُولَةَ بَینْ َ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ» شوری / 27
 
پی‌نوشت » این مقاله در دست تکمیل است...

کلید واژه ها

نظرات