در طول تاریخ مکاتب اقتصادی مختلفی بر جوامع سیطره داشته اند و دارند. تنوعشان نیز زیاد است.
از مکاتب کلانی مثل کمونیسم و لیبرالیسم تا مکاتب خردی مثل کینز، سوسیالیسم، فیزیوکراسی، مرکانتیسم، مارژینالیسم و ... که هرکدامشان با شعارهای پر زرق و برق و وعده های مختلفی آمده اند و سرانجام رفتهاند.
سرمنشاء هرکدام از این مکاتب به یک یا چند تئوریسین میرسد که بر مبنای فهم و برداشت درونی خود از اقتصاد نظریه پردازی کرده اند. این نظریه ها به طور معمول چون فرد از بدو تولد به صورت آزمایشگاهی نزیسته است تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل گرفته اند. مثل شخصیت و نحوه تربیت و محیط رشد وی از کودکی، تفکرات و حب و بغض های وی، حوادث و عوامل بیرونی در حیطه جامعه و رژیمی که در آن میزیسته است و ... . و برخی از این مکاتب نیز از دل منافع برخی ملت ها و کشورها و احزاب و گروه ها بیرون آمده اند که آنها نیز تحت تاثیر عوامل فوق هستند.
اغلب این مکاتب نیز شعار عدالت را سر داده اند.
نکته اینجاست که همه آنها حتی اگر در حوزه کوچکی موفقیتهای کسب کرده باشند، سرانجام شکست خورده و نتوانسته اند ادعاهای خود را عملی کنند. برخی از آنها نیز اصولا ادعاهایی غیر انسانی و غیر عادلانه داشته اند که خود به خود توسط جوامع دفع شده اند.
حال میخاهم مختصر و کوتاه به برداشت خود از اقتصاد توحیدی، و یا نسخه ای که قرآن کریم برای اقتصاد جامعه ارائه کرده است و تفاوتهای آن با اقتصاد غیرتوحیدی بپردارم.
اقتصادی که معروف به اقتصاد اسلامی است. اما نه این اقتصادی که اکنون به عنوان اقتصاد اسلامی باب شده، که این دومی ملغمه ای متعفن از همه موارد فوق است.
اقتصاد اسلامی اصیل همان اقتصاد توحیدی بر مبنای سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسان هاست. که هم تامین کننده دنیا و رفاه همه جامعه به طور یکپارچه است و هم همراستا با کمال غایی انسان.
ابتدا سوال من این است: آیا قبول دارید که نسخه قرآن کریم از تاثیرات بیرونی و شخصی ای که در سایر مکاتب بر تئوریسین آن مکتب اقتصادی و نظریاتش تاثیر میگذاشته است، مبراست؟ به نظر من طبیعتن همینطور است زیرا که من اگر مسلمان باشم به حقانیت نزول قرآن از سوی تئوریسین اصلی جهان و خالق آن ایمان دارم. و هموست که میتواند مبرا از هر حب و بغض و تاثیر و بر مبنای شناختی که ناشی از خالق و سازنده بودن است، بهترین برنامه و مکتب و تئوری را ارئه دهد. مگر آنکه به خدایی بودن قرآن کریم ایمان نداشته باشم، یعنی مسلمان نباشم.
چند محور ثابت و محکم در اقتصاد پویا و عام المنفعه قرآنی وجود دارد که پرواضح علمی و عقلانی هستند و ثواب و عقابی هم که برای آنها در نظر گرفته شده به سبب همین تاثیرات دنیوی آنهاست. یعنی این چند اصل:
* تحسین درامد مبتنی بر کار و تلاش و اشتغال زایی.
* تقبیح درامد هایی که با کار و تلاش نیستند و با انواع ربا از جمله دلالی حاصل میشوند.
* تقبیح انباشت ثروت و وعده عذاب های سخت برای آن. حتی انباشت ثروت حلال.
* تحسین و تشویق به پخش ثروت از طریق قرض الحسنه و ذکات در جامعه.
اکنون چند نکته:
* کار و فعالیت مبنای سلامت جامعه است و سرمایه هایی که با کمترین تلاش حاصل میشوند اندک اندک اقتصاد جامعه را از درون همچون زالو میمکند و نابود میکنند.
* از نظر قرآن اساس اقتصاد سالم در بنیانگذاری معیشت بر مبنای کار و تلاش و فعالیت است. خواه این تلاش کشاورزی و تولید باشد. خواه خدمات. یعنی اقتصاد سالم و عام المنفعه صد در صد با درامد مبتنی بر دلالی و بدون فعالیت سازنده ای که بدنه جامعه را درگیر اشتغال نمیکند متضاد و ضد است.
* درامد های مبتنی بر دلالی که نمونه برجسته آن رباخواری میباشند شاهراه انتقال سرمایه از جیب طبقات پایین اقتصادی به طبقات بالای اقتصادی است. در این وضعیت بیمارگونه، انتقال سرمایه آنقدر ادامه خواهد یاقت تا اختلاف طبقاتی به نهایت رسیده و سرانجام، طبقات پایین همیشه در حال خدمات دهی برای رفاه طبقات دیگر بدل میشوند. تاثیر این گونه های مختلف ربا تا به حدی زیان آور هست که به اعلان جنگ با خدا تعبیر شده اند.
* قعالیت هایی که با کمترین واسطه از تولیدکننده تا مصرف کننده، در حال پخش محصولات و یا انتقال محصولات هستند دلالی محسوب نمیگردند، بلکه در جرگه فعالیت های خدماتی دسته بندی میشوند.
* کار و فعالیت تولیدی و خدماتی جلوی انباشت ثروت را میگیرد و سرمایه ها را به خود جذب میکنند. در واقع قرآن از سویی انباشت ثروت را به شدت منکوب و زشت میدارد و از سویی دیگر تشویق به گردش سرمایه ها در جامعه میکند.
* در قرآن تشویق به گردش سرمایه ها به چند روش توجه شده است. تشویق به تولید. تشویق به خرید و فروش (خرید و فروش به مثابه خدمات که منطق مشخصی در محاسبه نرخ خدمات و درصد سود بر آن حاکم است تا خود بدل به مافیای قیمتگذاری در بین راه تولیدکننده تا مصرف کننده نشود). تشویق به قرض دادن (قرض الحسنه). تشویق به پرداخت ذکات و دغدغه دیگران را داشتن.
* قرض الحسنه از ابزارهای بنیادین مدیریت اقتصاد در اقتصاد قرآنی میباشد. تا حدی که برای آن مشوقهای بسیار جدی در همین دنیا و در سرای باقی در نظر گرفته شده است. قرض الحسنه از سویی جلوی انباشت و رکود ثروت را میگیرد و از سویی برای تولید و اشتغال بستر سازی میکند.
* زکات. که لکه های فقر در جامعه را که حتی با قرض الحسنه قادر به سرپا شدن نیستند کمک، محو و بدل به توانایی میکند. البته ذکات کارائی و اثرات دیگری نیز دارد.
* دلالی یعنی صرفا سوء استفاده از مقادیری اطلاعات بیشتر نسبت به دیگران در دسترسی به آدرس و مکان محصولاتی که دیگران تولید کرده اند و تعیین قیمتهای کیلویی! به مناسبت این اندکی دسترسی خاص، به غیر از سود منطقی و هزینه های انتقال و غیره. دلالی با تجارت و پخش که فعالیت های خدماتی هستند متفاوت است.
* این اصول همگی مستقیم و غیر مستقیم، کاسب اسلامی را لحظه به لحظه به وابسته نشدن به دنیا و پایدار نبودن آن متذکر میشود. و هم از کسب و کار در راه تذکیه نفس و کمال و کشف حقیقت فرصت میسازد.
* اشاره میشود به اینکه همه اموال در قرآن متعلق به خداوند است و به طور موقت در اختیار انسان هایی که چند صباحی به این دیار می آیند قرارمیگیرد. همانطور که بعد از رفتن من و شما نیز این مال از ما به دیگران منتقل میشود و موقتن در اختیار وی قرار میگیرد.
نکته: اینطور نیست که قرآن کاملا مشخص و مدون برنامه اقتصادی ارائه کرده باشد. بلکه خطوط کلی و سیاست های کلان مالی و اقتصادی را مطرح کرده است. بالغ بر 100 آیه قرآن به مسائل اقتصادی و معیشتی اشاره دارند، لاکن اینجا فقط چند آیه که زیربنای اقتصاد توحیدی هستند اشاره میشود.
«أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَواْ»
خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام. بقره / 275
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ»
ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. نساء / 29
«أَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کلِتُمْ وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَالِکَ خَیرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا»
و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. اسراء / 35
«وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَ ْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»
هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است. انفال / 41
«خُذْ مِنْ أَمْوَالهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهِا»
از اموال آن ها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آن ها را پاک سازی و پرورش دهی. توبه / 103
«وَ ءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی ءَاتَئکُمْ»[21] نور / 33 و در آیه ای دیگر: «وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ»
که آیات مذکور توجه به تلاش و جهاد اقتصادی و رشد اقتصادی دارد. حدید / 7
«ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ ْ وَ أَنفَقُواْ لهَُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ»
به خدا و پیامبر او ایمان آورید و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشین [دیگران] کرده انفاق کنید، پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت. حدید / 7
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ... أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فیِ کلُ ِّ سُنبُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ» بقره / 261
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فیِ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کاَنَ بِکُمْ رَحِیمًا»
پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است. اسراء / 66
«فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکمُ ْ تُفْلِحُونَ»
و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید. جمعه / 10
«أَ رَءَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ، فَذَالِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ، وَ لَا یحَضُّ عَلیَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ»
آیا دیدی آن که دین را باور نداشت، پس او همان است که یتیم را به حال خود رها نمود و برای اطعام بیچارگان تشویق و ترغیب ننمود؟. الماعون / 3-1
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً»
ای کسانی که ایمان آورده اید، ربا را چند برابر نخورید. آل عمران / 130
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ ِ ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ...»
مفاد آیه این است که رباخوار، در امر معیشت خود مانند مردمی قیام دارد که تحت تأثیر وساوس شیطانی است و لایشعر گردیده است. جامعه ای که رباخواری در آن رواج دارد، و امری شایع و مقبول همگان شده است، از یک حالت بی ثباتی، شکننده برخوردار می شود که می تواند جامعه را به سمت نابودی و ناهنجاری های فراوان سوق دهد. اشاره دیگر گزاره های اثباتی در بحث ربا، این حالت عدم تعادل را شفاف تر می سازد، از قبیل این که، ربا موجب کم شدن خیرخواهی اجتماعی، کمرنگ شدن انگیزه های نوعدوستی، تقویت سودپرستی در دل های مردم، ایجاد بی رغبتی به فعالیت های اقتصادی سودمند می شود. بقره / 275
«وَ الَّذِینَ یَکْنزِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهَا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» توبه / 34
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُور»
بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است، چون مثل بارانی است که کشاورزان را رستنی آن [باران] به شگفتی اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینی آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابی سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست. حدید / 20
«مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلیَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللهِ َِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کیَ ْ لَا یَکُونَ دُولَةَ بَینْ َ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ» شوری / 27
پینوشت » این مقاله در دست تکمیل است...
نظرات