فرض کنید خانواده ای هستند شیعه، و مقید به تعالیم دین مبین اسلام، مسّر به قرائت قرآن و پیگیر روایات و احادیث معصومین علیه السلام.
بعد فرض کنید که نوگل عزیزشان در شرف ازدواج واقع شده است و میخواهند مراحل و رسوم ازدواج را به نحو احسنت بجای آورند.
خب، طبعاً و آنطور که شما نیز حدس میزنید این خانواده مراسماتشان را یک به یک با اصول شرع و موازین دین مبین تطبیق خواهند داد.
حال فرض کنید این خانواده با ادعاهای فوق الذکر، تصمیم به برگزاری مراسم عقد یا عروسی بگیرند.
حال اگر این مراسم آنچنان برگزار شود که بتوان با مخارج آن، یک زوج دیگر را با ملزومات حداقلی سامان داد، پسر و دختر دیگری را مزدوج کرد، مشکلات خانواده یتیمی را حل کرد، پیرزن تنهایی را از فقر نجات داد، مریضی را علاج کرد، و حتی وضع خانواده ای را دگرگون کرد؛ آیا چنین مراسمی مورد رضایت پروردگار و ولیِ او خواهد بود؟
اجازه بدهید از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم.
اگر استدلالشان این است که، پدر و مادر این فرزند آرزو دارند و فرزندشان آرزو به دل میماند، یعنی اگر اینجا «لذت» مهم است، آیا لذت یک شب شادی (که آن شادی را میشود به طرق دیگر نیز داشت) را میتوان با لذت یک عمر حسنه ای که از حل مشکل مشکلمندان برای ایشان نوشته میشود، مقایسه کرد؟ حال آنکه آن حسنه ادامه دار و جاری است و همچون آب در دنیا تا سالها مسیر خود را سبز میگرداند و در آخرت به دریا جاری میشود.
اگر استدالشان حلال بودن مراسم و مخارج باشد (که حق هم دارند)، آیا باز هم میتوانند مدعی باشند که رهرو خانواده ای هستند که سه شب افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند؟ و حال آنکه ایشان در یک شب مبلغ گذافی را صرف حادثهی موقت، زودگذر و از بین روندهای کرده اند!
«لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» بقره/177
باز هم حوصله کنید تا همین حکایت را از منظری دیگر بررسی کنیم.
خب! میدانیم که دین عزیزمان برای رفاه عمومی اهمیت قائل است و راه حل های اقتصادی اش مبتنی بر عقلانیت است و همه راه حلهایی که ارائه میدهد قابل اثبات با عقل و ریاضیات میباشد. و یکی از ابزارهای کلان مدیریت اقتصادی، در جهت توزیع ثروت و کاهش فاصله طبقاتی بحث ذکات و انواع آن و در کنار آن موضوع مهم قرض الحسنه است.
همینطور میدانیم که اسلام، مسلمین را در برابر جامعه مسئول میداند و در جای جای قرآن به شدت و صراحت از فردگرایی، خودمحوری، منیت و ذخیره طلا و ثروت نهی میکند.
باز هم فرض کنید که جامعه ای موجود است که بخاطر پاره ای مشکلات اقتصادی، قدرت ازدواج برای عموم جوانان کاهش یافته و این کاهش ازدواج، پاشنه آشیل افزایش فساد و بی بند باری گشته است.
به نظر شما آیا خانواده مذهبی فوق الذکر نباید به سهم خود در برابر ترویج ازدواج آسان، بیاندیشد؟ و به نوبه خود و در حد دایره دوستان و آشنایانشان برای ترویج ازدواج با حداقل هزینه ها، الگوسازی کنند؟ اگر به این نکته اندیشه نکردند و تشریفات زائدی را در مراسمات خود لحاظ کردند، سهمی (ولو غیرمستقیم) در رواج فساد و یا حداقل رضایت بر وضع موجود خواهند داشت یا خیر؟
چرا به سیل معارف و راه حل های عملی اهل بیت برای زندگی نیکوی اجتماعی در دنیا و رستگاری حقیقی در آخرت جامه عمل نمیپوشانند و به حداقل شرعیات بسنده میشود و به جای آن مسائلی وارداتی و رسومات متجددین را در شادیهایشان لحاظ میکنند؟
با یک حساب ساده معلوم میشود که فقط با اصلاح همین یک رسم در یک جامعه، در سطح کلان، سرانه ازدواج در یک سال دوبرابر خواهد شد و به تربیب در سالهای بعد با مضربی از دو افزایش خواهد یافت و در مقابل فساد و عدم توانایی بر ازدواج در سال اول نصف میگردد و در سالهای بعد به رادیکالی از مضرب های دو کاهش خواهند یافت. و اولین گروهی که رنج این ترک و اصلاح را تحمل کرده اند بر مبنای قانون الهی «والسابقون السابقون» اجری چند چندان خواهند برد.
اما! به نظر شما چه اهرم و عامل اجتماعی و روانی موجب میشود تا خانواده های مذهبی نسبت به برگزاری مراسم با آن مختصات اصرار ورزند؟
پروردگارا! مرا برآنچه در ید قدرت و تصمیمگیریام نیست مواخذه ننما و شاهد باش که آنچه در توانم بود برای تعدیل آن به کارگرفتم.
یا رب العالمین...
نظرات