درود بر ایران
"اگر رنج خوندن کشیدید انتقاد فراموش نشود"
پرواز به استانبول و هتل
بعد از پیگیری آژانس های مختلف، با آژانسی که اعلام کرد پرواز ساعت 14:30 دارند قرارداد بستم. بعد از دو روز که بلیط رو دادند نوشته بود پرواز ساعت 21:45! روز حرکت اطلاعات آنلاین فرودگاه زده بود 22:30 بدون تاخیر! منم بعد از تشریفات و چک آوت و این چیزا ساعت 22 جلوی گیت هواپیما بودم. ساعت از وقت پرواز هم گذشت ولی یه فرقون هم جلوی گیت پارک نکرد چه برسه به هواپیما. تو دلم گفتم خدا بخیر کنه هواپیمایی که سقوط نمیکنه از طلوعش پیداست!
نیومد و نیومد تا داد همه درومد.. ساعت 23:30 مامور گیت اومد گفت هواپیما جلوی گیت نمیات، حالا تو فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) که پز مدرن بودنش گوش فلک کر کرده باید به سبک عهد قرقیزمیرزا با اتوبوس مسافرین رو ببرند تا جلوی هواپیما و بعدشم لابد نردبوم!
این اول کمالات شرکت معظم! هواپیمایی بود، ملت با اهل و عیال از اتوبوس پیاده شدن و تازه با سکانس کمدی کلاسیک فیلم مواجه شدن.. هواپیمایی که قرار بود بوئینگ باشه توپولف از آب درومد!!! همه مسافرین میخواستن اعتصاب کنن..
و نظر کیف کان احوال المسافرین..
خلاصه حدود 12 شب حرکت کرد، منم اشهدم خوندم و برای مبارزه با ترس یه تسبیح ذکر "سقوط" فرستادم بلکه ملکه ذهنم بشه..
حدود 3 ساعت رو هوا بودیم. ساعت 3 به وقت تهران، 1:30 به وقت استانبول، فرودگاه آتاتورک.
توی سالن فرودگاه راهنماهای توریستی مستقر هستن و به محض فرود هواپیمای خارجی آماده راهنمایی میشن. با یکیشون گرم گرفتم ، عربی و انگلیسی رو از بر بود.. اسمش یه دنیا اتحاد داشت ، "عمر علی" .گفت از پدری سنی و مادری شیعه هستم.
"آژانس اتومبیل کرایه" اونجا هم "آژانس" گفته میشه که داخل سالن فرودگاه دفتر داشت.
خیابونهای خلوت نصف شب، اتوبان لب دریا، گلکاری جدول کاری و نور پردازی های چشم نواز، آسفالت عین آیینه (نشیمن گاه مبارک دلتنگ چال چوله های تهران!)
به خیال خوشمزه خودم از تهران با یکی از هتلها برای رزرو نامه نگاری کرده بودم؛ رفتیم اونجا، گفتن به ایمیل ها ترتیب اثر نمیدیم!
ساعت 4 شب، یه تن خسته، یه چمدون تو صندوق عقب، راننده تاکسی دربه در دنبال اتاق خالی در هتلهای شلوغ مرداد ماه.. نگران راننده نباشید، بعد از پیدا شدن اتاق خالی از خجالت جیبم درومد اساسی! هتل 3 ستاره کافکاسیا (Kafkasya) منطقه آکسارای. کیفیت اتاق، لابی واقعا خوب بود، در حد هتلهای ۵ ستاره مملکت خودمون (تفسیر: هتلهای 5 ستاره ایران در حد هتلهای 3 ستاره ترکیه!). ولی نمیدونم چرا راه پله و راهرویی داشت کانهو تونل وحشت! نمیدونم اگه کسی تو یکی از اتاقهای این راه روهای پیچ درپیچ روبه قبله میشد تا صد سال کسی میفهمید یا نه! همون یه شب مجبوری همونجا صبح کردیم، 35 دلار.
در قسمتهای بعد، با عکسهایی مفصل و ناب ازتون پذیرایی میکنم.
باید کوتاه تر نوشت، اینطوری میشه مثنوی ۷۰ من کاغذ و کسالت آور. قسمت های بعد رو خلاصه تر مینویسم...
نظرات