در روزگاری سیر میکنیم که، عده ای قلیل در کاخهای اعیانی خود که روی قصرهای فراعنه را سپید کرده است آرمیدهاند، و برخی را کرکس در انتظار مرگ جسم نحیفشان نشسته تا آن را طعمه کند، و برخی خوشحال از جوایزی هستند که به پاس عکسشان از کرکس و کودک آفریقایی گرفته اند و بدبختر از همه آنهایی که فقط عکس را میبینند و آن را لایک میکنند.
در روزگاری سیر میکنیم که، 99 درصد ملت که آمال و سرمایه هایشان را در جیب گردن کلفتان میبنند، آسفالت خیابان والاستریت نیویورک را چند ماه سکونت گاه خویش نمودهاند، اما زورشان به آن یک درصد زالو صفت نمیرسد و قصهی برباد رفتن آرزوها و آینده مبهم و تاریک را هر روز ازنو بر دامن فرزندان بی سرپناه خود به نظاره مینشینند.
در روزگاری سیر میکنیم که، ارتشی از 11 هزار کیلومتر آنطرفتر بمب می آورد و بر سر کودکان افغان میریزد، اما کسی فریاد رس اشک بی رمق اما سوزان اینان نیست.
در روزگاری سیر میکنیم که، کرامت جان آدمی با سکه های نفتی پادشاهان قطور، تبدیل به کمربند انفجاری میشود و زن و مرد را در دیگر کشور همسایه تکه تکه کرده و بسیاری را یتیم میکند.
در روزگاری سیر میکنیم که، همین سکه ها عده ای را بر سر اقلیتی در میانمار میشوراند و 300 هزار نفر را آواره میکند اما هیچ حامیای از حقوق بشر به سبیل مردانهاش بر نمیخورد.
در روزگاری سیر میکنیم که، رسانههای صوتی و تصویری و مکتوب واقعیت را آنطور که خود میخواهند برای مردمان میسازند و به مغز انسان نحیف الفکر قرن 21 تزریق میکنند.
در روزگاری سیر میکنیم که، خاندانی که بر کشوری مسلط است و همه وزرا و امراء آن از اتفاق! باهم برادر و پسرعمو هستند حامی بشر لقب میگیرد، اما کشوری که طی سی سال 30 انتخابات داشته است به لقب «دیکتاتوری» شهره میشود.
در روزگاری سیر میکنیم که، پس از 60 سال تنها یک فرمانده در جنگی 33 روزه بر دشمن تشنه به خون مسلمانان و اعراب، پیروز میشود اما این فرمانده را «رئیس گروهک تروریستی» مینامند و کشور حامی آن را «تروریست دولتی» به شمار میآورند. دشمن جنایتکار نیز نوبل صلح میگیرد.
در روزگاری سیر میکنیم که، ملتی را به جرم «نه» گفتن به چند لات و عربده کش بین المللی، در تنگنای اقتصادی قرار میدهند، لهش میکنند، خونش را در شیشه میکنند، بقیه هم سرگرم تحلیل دِربی بزرگ اسپانیا هستند.
در روزگاری سیر میکنیم که، دبیر کل اسبق سازمان ملل آن با غارت از برنامه جهانی غذا برای آفریقا، سفیر صلح در کشوری دیگر میگردد.
در روزگاری سیر میکنیم که کشوری با سرزمین دزدیده شده از میلیون ها سرخ پوست که قتل عام شدند، ثروتی دزیده شده از آفریقا و جمعیتی با یک دوم تولدهای نامشروع برای همه تعیین تکلیف میکند. ظاهرا کسی هم با این غول سر تا پا حرام مشکلی ندارد.
در روزگاری سیر مکینم که ظاهرا به برخی ملتها برخورده است که عده ای قلدر، دزد و راهزن بین المللی، برای آنان تعیین تکلیف کنند. ملتها از غرب آفریقا تا شرق جزیره العرب، هشیار به حقوق خود و رذالت سران خود گشته اند و یکی یکی آنها را از تخت قدرت به زیر کشانده اند و میکشند. و این موج با فراز و نشیب متفاوت در حال سفر به گوشه گوشه این کره خاکی است.
در روزگاری سیر میکنیم که... . آری! هزاران استخوان در گلوی این بشرِ نحیف الفکر قرن 21، برای ساخت جملاتی ازین دست میدانیم. اما فقط جمله میسازیم و لایک میکنیم.
در چنین روزگاری که سیر میکنیم، راه حل تو دانشجوی پرچمدار علم، تفکر و حقیقت جویی چیست؟
برادر و خواهرم! به نظر تو راه از کدام سو است، به کدام سو میرویم و به کدام سو باید برویم؟
نوشته شده برای یک نشریه دانشجویی
نظرات